انشا کلاغ روش طبقه بندی کردن موضوع

انشا صفحه 42 کتاب نگارش پایه کلاس هفتم

انشا در مورد کلاغ با طبقه بندی
  • انشا کلاغ روش طبقه بندی کردن موضوع کتاب نگارش پایه کلاس هفتم
امروز این پست را برای شما عزیزان زده ایم که تو انشاهای راجع به کلاغ با روش طبقه بندی کردن موضوع که در صفحه ۴۲ آورده شده است برای شما عزیزان قرار بدهیم در پایین انشا ها را به ترتیب قرار خواهیم داد و اگر شما عزیزان انشای دارید که می‌خواهید آن را برای ما بفرستید می توانید در نظرات سایت برای ما این انشا را بفرستید و نظرات خودتان را راجع به انشا های که در سایت می گذاریم برای ما اعلام کنید.

انشا در مورد کلاغ با طبقه بندی

مقدمه

همه ما حیوانی را می شناسیم که که در ادبیاتمان از سیاهی یادش میکنیم و به شومی و نحسی میشناسیمش و در عین حال باهوش ترین میدانیمش! کلاغ!

بند 1 :

کلاغ ها موجودات عجیبی اند!
میگویند هر قار قار آنها معنای خاصی دارد و تنها خودشان میفهمند که چه میگویند!
بعضی صدا‌هایشان هشدار است بعضی تقلید صدا و بعضی ارتباط برقرار کردن با دوستانشان !
کلاغ بخاطر عمر طولانی ای که دارد نقش پررنگی در ادبیات ما ایفا کرده است.

بند 2 :

اما بعضی ها کلاغ را نماد شومی میدانند و اعتقاد بر این دارند که هرکس صبح هنگام بیدار شدن صدای کلاغ را بشنود، مرگش نزدیک است.
شیطان پرستان معتقدند کلاغ چشمان شیطان است .
اما با این همه کلاغ ها باهوش ترین پرندگان اند .
مثلا در افسانه ها گفته شده که انسان‌ها تشییع جنازه و دفن را از کلاغ ها آموخته اند!
بر خلاف ایران در هر کشور کلاغ سمبل یک چیز است
در چین نماد حق شناسی از والدین در یونان نماد خورشیدی و در ژاپن پیک الهی است.

بند 3 :

کلاغ در داستان ها بیشتر اسطوره هوش‌و فراست است اما در بیشتر داستان ها دیده ایم که برای مثال زدن حرص و طمع از کلاغ مایه می گذراند.
کنایه های بسیاری هستند که با کلمه زاغ یا همان کلاغ ساخته شده اند.
مثلا زاغ دل یعنی سیاه دل یا زاغ طبع یعنی زشت خویی یا زاغ چهر یعنی سیاه روی!

نتیجه گیری

کلاغ بودن کار هر کسی نیست ! چون یک انسان نمی تواند هم شوم باشد هم عاقل‌
هم نحس باشد هم با فراست !
کلاغ بودن دل بی کران می خواهد که بتوانی پا بگذاری روی همه چیز و سفر کنی به هر کجا که می خواهی ! به ناکجا‌اباد !
کلاغ بودن کار هر کسی نیست!‌

انشا کلاغ روش طبقه بندی کردن موضوع

انشا در مورد کلاغ با مقدمه و نتیجه گیری

کلاغ ها مانند گنجشکان در لانه زندگی میکنند و دسته جمعی پرواز یا زندگی نمیکنند.آن ها معمولا در هوای سرد  بیشتر میتوانند تحمل کنند تا در هوای گرم.غذای آنان دانه است اما آنان معمولا نان و پنیر و کرم و گندم هم میخورند.آن ها از لحاظ قیمت ارزشی ندارند زیرا نه صدا و شکل خوبی دارند و البته اهلی هم نیستند.
رنگ آنان معمولا سیاه هم مانند رنگ ذغال است و با پرهای دراز و جثه ایی هم مانند یه طوطی دارند.نوک آن ها طلایی و خیلی دراز است. چنگال های تیزی دارند و برای شکار حشرات و کرم ها.آن ها از انسان ها میترسند ولی اگر گیربی افتند مقابله میکنند.و ان ها  تخم گذار هستد مانند خفاش پرنده ایی بچه زا نیستند!!
از نظر دانشمندان خارجی کلاغ در شب بهتر از روز میبیند هم مانند خفاش ولی خفاش در روز نمیبیند یا بهتر است بگوییم به خوبی نمیبیند کلاغ محیط را خاکستری مانند میبیند و چشمان تیز و درشتی دارند.
پس کلاغ ها موجوداتی بی آزار و زشت هستند که قیمتی ندارند و کسی  به شکار آنها نمیرود و نسل آنها هم منقرض نخواهند شد و به راحتی میتوانند در لانه های خوب زندگی کنند

انشا درباره کلاغ پایه هفتم

من کلاغ را دوست دارم . کلاغ یک پرنده بسیار زیبا است . یک پرنده که نماد یکرنگی و صداقت است . کلاغ یک پرنده ی صادق و یکرنگ و یک دست است . می گویند کلاغ بسیار ثابت قدم است زیرا آنچنان  از راه رفتن کبک تقلید کرده است که راه رفتن خودش یادش رفته است و البته این بسیار بد است چون پدرم می گوید همه باید خودشان باشند و ادای کس دیگری را در نیاورند . کلاغ اعتماد به نفس پایینی دارد .  من راه رفتن کلاغ را بسیار دوست دارم .

شاید شما هم دیده باشید وقتی یک جوجه کلاغ از لانه اش بیرون می افتد ، تمام کلاغ ها متحد می شوند و کمک می کنند تا جوجه را نجات دهند . بنابراین ما از کلاغ درس اتحاد و یکرنگی و صداقت می گیریم .

کلاغ را به دزدی و خبرچینی متهم میکنند . کلاغ پرنده ی بد صدایی است . اما با این حال من کلاغ را دوست دارم و دلم برایش می سوزد . شاید در میان پرندگان هم به رنگین پر ها کار ندهند . همانطور که در بین انسان ها به رنگین پوست ها کار نمی دهند . پس وقتی کار نباشد کلاغ ها ناچار می شوند برای سیر کردن خود و جوجه های بی گناهشان دزدی و خبرچینی بکنند .

می گویند کلاغها تنها یک بار جفت گیری میکنند و تا آخر عمر با همان جفتشان زندگی می کنند . همسایه مان می گوید : درد و بلای هر چه کلاغ است بخورد تو سر شوهر نفهم من که رفته سرم هوو آورده است .

من از مادرم پرسیدم آیا ضرب المثلی در مورد کلاغ هست یا خیر ؟ مادرم یک ضرب المثل مشهور را گفت که به علت رعایت شئونات کلاس نمی توانم کامل بنویسم : اونی که به ما …. بود ، کلاغ …  …. بود !

من چشم هایم را بستم و سعی کردم خودم را به جای کلاغ تصور کنم ، بعد دیدم کلاغ بودن کار خیلی سختی می باشد . بنابراین من نمی توانم کلاغ باشم ، آخر هر که را بهر کاری آفریده اند .

در آخر از تمام همکلاسی هایم خواهش میکنم هوای شهر را کمتر آلوده کنند تا کلاغها به شهرمان بازگردند .

و این بود انشای من !

دانلود قسمت 18 سریال ممنوعه

دانلود سریال ممنوعه فصل دوم قسمت پنجم