داستان شعر را به نثر ساده بنویسید میوه ی هنر

داستان  صفحه 84 کتاب نگارش فارسی ششم

  • داستان شعر را به نثر ساده بنویسید میوه ی هنر صفحه 84 کتاب نگارش فارسی ششم
با سلام خدمت دوستان عزیز ما تنها چیزی که پیدا کردیم این گونه بود که در یک قطعه در باغ از دستم تبر درخت سپیدار گریه کرد گفت اگر تو میوه نمی دهی باید تورا قطع شوی اگر شب و روزت را به راحتی بگذرانید در روز قیامت باید جواب پس بدهیم.دوستان عزیز شما اگر متنی راجب این موضوع نوشته اید برای ما بفرستید تا ما با اسم شما در این مطلب قرار بدهیم.

داستان شعر میوه هنر را به نثر ساده بنویسید
روزی سپیداری در باغ از ظلم و ستم تبر گربه می کرد.تبر گفت جرم تو همین قدر کافیست که در فصل میوه دادن درختان هیچ میوه ای ندادی.اگر در دنیا بیکار باشی و شب و روز و ماه و سالت را به راحتی بگذرانی.در ان دنیا کار و تو دشوار و سخت تر می شود .الان وقت نشان دادن هنر خودت است و ان را نشان بده.

جواب دانش آموزان در نظرات پایین سایت
نویسنده : اموختن علم و دانش مانند میوهی انسان است.

نویسنده : روزی و روزگاری درخت سپیدار از دست تبر گریه میکرد.

فاطمه : روزی روزگاری درخت سپیداری بود که از دست تبر شکایت میکرد . تبر چنان به او گفت که گناه تو میوه ندادن در فصل برداشت است. سپیدار به گریه کردن ادامه داد تا روزی که دهقان با تکه های او تنور خود را روشن کرد ، شعله ی اتش ناله ی سپیدار را شنید و با تمسخر خطاب به او گفت که ناچیزی خودش موجب خواری و ذلت او شده است . پس بدان ای انسان که فقط علم و دانش ثمره ی انسان است که بدون ان هیچ فایده‌ای ندارد.علم تو را والامقام و پادانی تو را پست و خوار می کند؛ پس هرچه از علم اموختی،الان وقتش است که انغرا نشان دهی .

شما هم در نظرات پایین برای ما جواب رو بفرستین.